کلیدهای دل و جان افروز

راه هایی برای آرامش دل همسران و بیداری و نشاط جان انسان ها

راه هایی برای آرامش دل همسران و بیداری و نشاط جان انسان ها

کلیدهای دل و جان افروز

روانشناس معنوی | کلیدهای سه گانه سیف جمالی |
دل‌افروز برای زوج‌ها | جان‌افروز برای خودت |
🔥 نور دلت رو روشن کن!

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً (روم 21)
و از نشانه‌های او این است که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به آن‌ها آرامش یابید و میان شما مودت و رحمت قرار داد

۱۰ مطلب با موضوع «مشاوره / پرسش و پاسخ :: مسائل زناشویی» ثبت شده است

پرسش: سلام وقت بخیر وقتی برای اولین بار متوجه میشیم همسر عرق خورده چجوری باید برخورد کرد و گفت که باخبرم از این کارش.

یه مدته که باهم رابطه خوبی نداریم خیلی ازم فاصله گرفته من هرچی سعی میکنم نزدیک بشم اون دور میشه میگه ی مدت منو به حال خودم بذار. لطفا کمکم کنید که چه جوری برخورد کنم؟

پاسخ: سلام، به نظرم به مشروب خواری شوهرتون به عنوان یک معلول نگاه کنید. در بسیاری از مواقع، استفاده از مواد مخدر، مشروب خواری، قمار و یا حتی روابط فرازناشویی، معلول هستند. از خودتون سوال کنید که چی شد که بعد از چندین سال، شوهرتون به مشروب پناه اورده؟ و در بین گزینه های احتمالی، به دنبال نزدیکترین گزینه باشید. عواملی مثل: بدهی، نگرانی از درآمد کافی، اضطراب از دست دادن شغل، کم شدن تقیدات دینی، از دست دادن حساسیت به رعایت حلال و حرام، دوستان مشوق، خدای ناکرده بیماری، عدم تاب آوری، روابط ناسلالم زناشویی، سرزنشها، تحقیرها و... ده ها مسیله که میتونه موجب فشارهای روحی باشه.

اگه این فشارها قبلا نبوده و یا کم بوده، الان شوهرتون با مواجه شدن با این مشکل به دنبال آرامش لحظه ای و موقت هست و توان مقابله رو نداره و یا بلد نیست که چگونه مقابله کنه و از مهارت حل مسئله استفاده کنه.

با گفتگو، به دنبال عامل بگردید و ضمن حل عامل، تلاش کنید که با احیا غیرت دینی در عدم استفاده از حرام، شوهرتون برای آرام بخشی خودش از موارد دیگه استفاده کنه. داروهای آرام بخش، مدیتیشن، یادگیری مهارت حل مسئله، مشورت با اهل خبره و...

امیدوارم به زودی از شر این مشکل رها بشن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۳ ، ۱۹:۲۷
مهدی سیف جمالی

پرسش: دختری هستم که نزدیک یکساله عقد کردم تو این مدت رابطه ای با نامزدم ندارم یعنی خیلی خجالتی و درونگراست و اصلا اهل رفت و آمد نیست شاید تا حالا ماهی یکبار همدیگرو میبینیم. خیلی کم میاد خونه ما و منم یکی دو بار بیشتر نبرده خونشون. دیگه دارم ازش زده میشم و میخوام ازش جدا بشم. میترسم بعد از ازدواج هم همینطوری بمونه و من منزوی تر بشم و این اصلا با روحیات من سازگار نیست. به نظرتون تصمیم درستی گرفتم؟

پاسخ: با سلام، از اونجایی که توصیف کاملی نداشتید میشه در مورد فرمایشاتتان به چند نکته مهم اشاره کرد و تفکیک بین حالات قابل توجه هست.

اول اینکه فردی که به اصطلاح خجالتی و کم رفت و آمد هست ممکنه در عرف مردم عادی باشه ولی انتظارات شما رو در پر جنب و جوش بودن برآورده کنه.

دوم اینکه ممکنه کم رفت و آمدی اونقدر قابل توجه باشه که خارج از عرف و معمول باشه در حدی که نشانه های اختلال اسکیزویید (واهمه از حضور در اجتماع) و یا اختلال اجتنابی (ترس از انتقاد مانع حضور در اجتماع میشه) وجود داره. در این حالت توصیه میشه که قبل از ازدواج، مراحل درمانی طی بشه.

سوم اینکه درونگرایی مانع از حضور زیاد در اجتماع میشه. این یک صفت شخصیتی است و با راهنمایی و دستورالعملهایی قابل کنترل و اصلاح است. اما اگه شما بسیار برونگرا هستین، درونگرایی نامزدتتان ممکنه در آینده قدر ی براتون ناراحت کننده باشه. اما با تعادل میشه به نفاط مثبتی رسید.

چهارم اینکه شاید نوع کم رفت و آمدی براساس سنت و باورهای قومیتی باشه. لذا مناسبه که با موارد مشابه اطرافیان و توضیح از خود ایشان، کنکاش کنید.

بنابر این قبل از هرگونه تصمیم، خوبه که هم وضعیت برونگرایی خودتون و میزان رفتارهای انزواطلبی نامزدتون یررسی و تعریف بشه. از تصمیم گیری عجولانه قبل از بررسی کامل، لطفا خودداری کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۳ ، ۲۳:۳۸
مهدی سیف جمالی

پرسش: سلام.‌ چقدر بشاش بودن و شاداب و خوش صحبت بودن طرف مهمه؟ من پسرم. و یه دختری میشناسم که معیارهامو داره. ولی فقط شاداب و خوش صحبت نیستن. اکثر اوقات مثل مادرشون ساکت هستن و خیلی توی جمع نمی تونن ابراز وجود و هویت کنن. آیا این ویژگی خیلی مهمه؟ یا امکان داره بعده ازدواج تغییر کنن و یکم اهل گفت گو بشن؟ اینم بگم پدرشون از مادرشون از اینکه خوش بیان نیستن چند باری گله کردن و من اینو تو بچگی یادمه

پاسخ:  به دو نکته اشاره کنم که می‌تواند در انتخاب همسر سازنده باشد و در عین حال عدم توجه به آنها مخرب است.

1. در انتخاب همسر مورد علاقه خود به نیازهای روحی خود توجه کنید. مثلا اگه روحیات شما به طریقی است که دائما به شور و نشاط نیاز دارید و علاقمندید که تمام زمانی که کنار همسرتان هستید مرتبا همسرتان حرف بزنه و تعریف کنه و بذله گویی کنه و... بنابر این همسرتان باید برون‌گرا و شخصیت مثبت اندیش داشته باشه.

اما اگه به آرامش و سکوت و منطق نیاز دارید، انتخاب همسر برون‌گرا براتون سوهان روح خواهد بود. لذا شناخت شما از خودتون و نیاز هاتون، مسیر انتخاب همسر رو هموار میکنه.

2. بسیاری از اوقات ممکنه انتخاب همسر آینده رو با مقایسه با دیگران پیش ببرید. مثلا فرد مورد نظر رو با مقایسه با زن برادر، زن عمو و... مقایسه کنید و بخواهید که همانند دیگران چنین و چنان باشه. مقایسه میتونه سم در انتخاب تلقی بشه. بنابراین اینکه همسر فردی خوش صحبت باشه یا نه، کاملا به نیاز و دور از مقایسه بستگی داره.

3. یکی از خصوصیات مهم در همسر (به خصوص در خانمها) اینه که بتونه احساسات و هیجانات خودش رو بازگو کنه. یعنی مهارت ابراز احساس و هیجان رو داشته باشه. یکی از انواع صمیمیت اینه که فرد دارای امنیت برای ابراز هیجان باشه و مطمئن باشه که اگه احساسش رو بگه، مسخره نمیشه و برچسب نمیخوره. اگه خانمی مهارت ابراز احساس رو داشته باشه و خوب ازش استفاده کنه، بسیار شیرین تر از بذله گویی اون هست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۰۳ ، ۰۰:۲۷
مهدی سیف جمالی

پرسش: سلام وقتتون بخیر من ۲۸سالمه و ۱ماه و نیمه ازدواج کردم. من اصولا مشکل ابراز احساسات دارم . وقتی با شوهرم در خلوت هستیم خیلی خوبه اما درجمع یا پیش بقیه نمیتونم راحت و اروم باشم. یه دیوار دفاعی دارم نسبت ب همسرم.مثلا طوری برخورد میکنم انگار یه غریبه پیشمه . از بچگی تو خونه ما ابراز احساسات مسخره میشد . کسی ک گریه میکرد یا کسی ک چیزیو دوست داشت مسخرش میکردن و بهش میخندیدن . حتی همین الانم شوهرم کاری بکنه بازم خانوادم پشت سرش مسخرش میکنن و میخندن و میگن عاشق و معشوقا رو ببین . ‌و من فک میکنم چون میخوام مسخره نشم این دیوار دفاعی رو درست کردم. اما دلم میخواد نرم تر باشم با شوهرم چیکار کنم؟

پاسخ: با سلام، ابراز احساسات دارای دو معنا است:

1. اینکه علاقه و دوست داشتن به زبان آورده بشه، مثلا گفتن «دوستت دارم» «عاشقتم». این نوع بیان ها معمولا در روابط خصوصی استفاده میشه و نیازی نیست که در جمع بکار بره.

2. اینکه احساس ها و هیجان‌ها خود رو بشناسیم و بتونیم به طرف مقابل ابراز کنیم. مثلا اگه عصبانی هستیم براحتی احساس خودمون بیان کنیم «من به خاطر اتفاقی که افتاده به شدت احساس عصبانیت دارم» یا «من امروز بسیار احساس شادی میکنم». معمولا اکثر افراد فاقد مهارت این نوع ابراز احساسات هستند. ابراز احساسات یک مهارت است و نیاز به تمرین داره.

با توجه به شرایط شما، به نظر میرسه که در مقابل دیگران، به شوهرتون احترام لازم رو بذارید. مردها عاشق این هستن که در مقابل دیگران، احترام دریافت کنند. با احترام گذاشتن، با یک تیر دو نشانه رو هدف گرفتین. هم به ابراز علاقه شوهرتون رسیدین و هم از کلمات محفل خصوصی خود استفاده نکردین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۵۵
مهدی سیف جمالی

پرسش: خانومی هستم که به آقایی که ۵ سال از بنده کوچک ترند علاقمند شدم. ایشون استقلال مالی کامل دارن و خود بنده هم همین طور‌. البته بنده از نظر مالی خونه و ماشین دارم ولی اقا ندارند. من ۲۹ هستم ایشون ۲۴. گفتم پخته هستن چون سریع تصمیم نمیگیرن و در همه موارد فکر میکنن و هر جایی نمیرن زیاد اهل با دوستان گشتن نیستن با اینکه دوستان زیادی دارن به بزرگترها خیلی احترام میزارند و حساب کتابشون به جاست و در مشکلاتی که برای بنده به وجود میاد حمایت کامل می‌کنن هر اتفاقی بیافته پشت منو خالی نمیکنه. ولی خانواده ایشون فقط و فقط به خاطر سن راضی نمیشن. ایشون کارمند هستن و ۶ سال کامل سابقه بیمه دارند.

پاسخ: با سلام، مطلبی که عرض میکنم به معنای نامناسب بودن این آقا نیست و غرض اینه که ممکنه شناخت شما هنوز کامل نباشه و نیاز به بررسی بیشتری دارید. این جمله شما «سریع تصمیم نمیگیرن و در همه موارد فکر میکنن» نمیتونه صرفا نشانه پختگی باشه. چه بسا به شخصیت «وسواس فکری» نزدیک است. شخصیت وسواس فکری، همه جوانب رو بررسی میکنه، به این راحتی ها تصمیم نمیگیره، فرد منظمی هست، گاه اهمالکاری میکنه و گاه برای رسیدن به حقیقت به همه چیز شک میکنه. چنانچه این صفات برای شما جالب توجه بوده، قدری به نبود این خصایص در خودتون توجه کنید. شاید این صفات در شما ایجاد حمایت میکنه و شما از احساس پشتیبان داشتن، احساس خوشایندی دارید. از طرفی دیگه برای یک آقا پسر در سن 24 سالگی که هنوز رشد اجتماعی خود رو کامل نکرده (معمولا تا 30 سالگی جا داره) پختگی متعارف اجتماعی که سرد و گرم زندگی رو جشیده باشه، کمی غیر قابل قبول است.

نکته مهم دیگه موضوع تامین نیاز جنسی در طول دوران زندگی خواهد بود. فاصل سنی شما، الان از حیث فعالیت جنسی ممکنه به چشم نیاد، اما در آینده و پس از فرزندآوری ممکنه با نارضایتی از سوی آقا منجر بشه. به هر ترتیب توصیه جدی به مشاوره پیش از ازدواج و بررسی همه جانبه شرایط روحی و جسمی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۳۸
مهدی سیف جمالی

پرسش: همسر من در طول این سالها از من و مخصوصا خانواده ام انتقاداتی در مورد نحوه رفتار و رعایت احترام و امور دیگر زندگی مشترک داشته که در مورد آنها بحث و صحبت میشه و با پا درمیانی فامیل موضوع از حالت بحث و جدل و دعوا خارج شده. چون ما هر دو نفر شاغل هستیم، خانواده من کمکهای زیادی از لحاظ نگهداری بچه ها و... به ما کرده اند ولی همسرم میگه این کمکها به خانواده خواهرم هم میشه. این موضوع را من هم قبول دارم و حتی گاهی کمکها به خواهرم بیشتر از ما است. اما مشکل اینه که به محض اینکه کاستی پیش بیاد، همسرم اعتراض میکنه و حتی اعتراضش را به گوش خانواده من هم میرسونه و مدام اعصاب خودش و من خورد میشه.حالا من به نظرتون چکار کنم، اعلام کنم و اعتراض کنم که چرا راجع به مسایل شخصی صحبت کرده یا فراموش کنم و توجه نکنم؟

پاسخ: با سلام، از فرمایشات شما دو نکته رو درک میکنم. اول اینکه همسرتون نسبت به برخی رفتارهای خانواده شما معترض هست و گمان میکنه که آنها با تبعیض به شما رسیدگی میکنن و دوم اینکه مسائل خصوصی زندگی شما رو به خارج از خانه میکشاند.

به نظر میرسه که نکته اول از انتظارات و توقعات ایشون ناشی میشه و با کنار هم گذاشتن وضعیت موجود با انتظارات، زبان به شکایت و اعتراض باز میکنه. نکته دوم هم شاید حربه ای باشه برای تأمین انتظارات و اجابت شما و خانواده تان برای برآورده کردن انتظاراتش.از مجموع دو نکته بالا میشه نتیجه گرفت که محور اصلی، انتظارات ایشون است که باید به تعادل برسه و دست از توقعات زیاده خواهانه بردارد. از بهترین راه حلها این میتونه باشه که با جرأت ورزی، با ابشون به گفتگو بنشینید و در مورد انتظارات بجا و بی جای ایشون صحبت کنید و در نهایت به توافق فیما بین برسید. (گفتگوی صمیمانه، مسالمت آمیز و همدلانه) البته لازم نیست توافقات همیشه تماما به نفع یک طرف باشه بلکه منافع حداکثری هر دو طرف تامین بشه. در صورت عدم تحقق گفتگوی مسالمت آمیز، راه بعدی اینه که از دیگران کمک بگیرید. مانند مشاور زوح درمانگر، ریش سفید و عاقل فامیل و در صورت عدم تحقق دو راه پیشین و اینکه ممکنه ایشون اهل همدلی و توافق با شما نباشند، کمی کار سخت میشه. اما شما میتونید از راه سومی بهره ببرید. اسم این راه رو میذاریم «گفتگوی ساندویچی».

مردها عاشق تأیید و اعتراف به قدرت از سوی همسرشون هستن. در گفتگوی ساندویچی، حرف اصلی خودتون را با جملات تأییدی و اعتراف به قدرت، بپیچید و ساندویچ کنید. مثل این جمله: «عزیزم میدونم که تو همیشه به دنبال خوشبختی زندگیمون هستی و چیزی که به زندگیمون لطمه بزنه ناراحتت میکنه اما من دوست دارم که در این تلاش تو، آرامش و احترام به خودم و خانواده ام وجود داشته باشه و البته اگه موقعی هم مسئله ای پیش اومده، بدون دلیل و غرض ورزی از طرف تو و من بوده و هر دو مون عاشق هم هستیم.» به هر ترتیب باید مسیر گفتگو برای همیشه باز بمونه و با توزیع زمانهای گفتگو بر اساس موقعیت و موضوع مناسب، مسائل رو بین خودتون حل کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۴۱
مهدی سیف جمالی

پرسش من به عنوان یک آقا مورد باجگیری عاطفی قرار گرفتم. نمیدونم چطور رها بشم. یک خانم به مدت ۳ سال رابطه خوبی با من برقرار کرد و هر روز تلفنی حرف میزد و چت میکرد ولی بعد از مدتی که به اهدافش رسید و من وابستگی شدید بهش پیدا کردم تا چیزی میشه من رو بلاک میکنه و رفتارش عوض شده. از طرفی هم عمدا انقدر تلفنی و تو چت با من ارتباطش رو حفظ میکنه که وقت نمیکنم یکی دیگه پیدا کنم. فکر کنم عمدا این کار رو میکنه که من کسی دیگه پیدا نکنم. از وابستگی من به خودش داره سو استفاده میکنه من چطور میتونم طوری جدا بشم که ضربه روحی نخورم. اون که مطمئنم جایی دیگه نیازهاش رو برطرف میکنه.

پاسخ با سلام. اجازه بدید که مسئله رو به نحوی خاص و از عینک ضمیر ناخودآگاه نگاه کنیم. یعنی از اینکه اون خانم چه رفتاری داره و به وسیله ارتباط خاصی که با شما برقرار کرده، چه نیازهایی از خودش رو برآورده میکنه و... بگذریم و به این بپردازیم و به دنبال جواب این سوالها باشیم که شما به چه دلیل به رابطه با ایشون ادامه میدید؟ چه نیازی از نیازهای شما در این رابطه تأمین میشه؟ با اینکه وابستگی رو تلویحا تقبیح می کنید ولی در عین حال چرا به وابستگی ادامه میدید؟ و...

اولین نکته ای که به ذهن میرسه اینه که احتمالا در ذهن شما الگوی وابستگی نقش بسته (در ناخودآگاه شما) یعنی ممکنه که شما دارای «طرحواره وابستگی» باشید. یعنی با نگاهی به دوران زندگی گذشته خود به خصوص دوران کودکی خود، امکان داره که به والدین یا مراقبان خود نیز وابستگی داشته اید و الان هم با وابستگی به این خانم، طعم وابستگی دوران کودکی رو دوباره به کام خود شیرین می بینید. چنین تصور میکنید که بدون کسی که در کنارتون باشه نمیتونید زندگی کنید. اما در عین حال ضمن احساس ضرر، از واکنش دفاعی «تسلیم» استفاده میکنید. یعنی با اینکه عقلا ادامه وابستگی رو در شأن خودتون نمیبینید اما تسلیم این رابطه شده اید. ذهنتون اینچنین حکم میکنه که وابستگی ممکنه خوب نباشه اما بدون وابستگی هم نمیشه زندگی کرد و در مقابل طرف باید تسلیم باشی.

اگر فرضیه بالا درست باشد برای رهایی و یافتن مسیر جدید در زندگی، ار واکنش تسلیم دست بردارید و وابستگی خود رو با جرأت ورزی و شجاعت قطع کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۱۷
مهدی سیف جمالی

پرسشبا این باور که من با خودش می خوام زندگی کنم نه با خانواده اش موافقین؟

پاسخبا سلام. از دلایل منطقی ازدواج میشه به تشکیل زندگی اجتماعی اشاره کرد. یعنی از فردیت خارج شدن و به اجتماع تبدیل شدن.

از سوی دیگه، هیچگاه نمیتونیم با ازدواج، تعلقات و دلبستگی های همسرمون رو از خانواده خودش جدا کنیم و خود ما هم از این قاعده مستنثنی نیستیم. بنابر این تصور اینکه با ازدواج، همه وابستگی های اجتماعی قطع بشن و فقط با فردی جدید به دور از خانواده ها زندگی حاصل خواهد شد، توهمی بیش نیست. ممکه که بنابر شرایطی، به صورت فیزیکی دور باشیم اما تعلقات روحی منفک نخواهد شد.

اما نکته مهم اینه که برای حفظ سلامتی و شادابی زندگی زناشویی (در صورت انتخابی صحیح و مناسب) می بایست با خانواده های هر یک از طرفین ارتباطی مداوم و در سایه احترام برقرار باشه. سلامت روحی و اجتماعی ما در گرو ارتباط اجتماعی و خانوادگی است که برقرار می کنیم. علاوه بر این، در بسیاری از اوقات به خانواده ای طرفین نیاز روحی و اقتصادی پیدا میکنیم و به کمک آنها نیاز خواهیم داشت.

در واقع ازدواج، اتفاقی است که بین دو خانواده می افته نه تنها بین دو نفر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۲۸
مهدی سیف جمالی

پرسش همسر من بعضی موقع ها که عصبانی باشه و یا من حرفی بزنم که بهش بربخوره، من رو کتک میزنه. آیا من باید صبر کنم و برخوردی نکنم؟ آخه بعضی جاها مینویسن که صبر کردن در مقابل بداخلاقی همسر دارای ثواب هست. این درسته؟

پاسخ سلام. شرایط زندگی و برخوردهای اخلاقی افراد در مقام همسر، در روابط زناشویی متفاوت هست. شخصی را هم نمیتوانیم پیدا کنیم که از هر جهت کامل و بی عیب باشد مگر معصومین و اولیاء الهی. به نظر میرسد که روایاتی که به پاداش صبر بر بداخلاقی همسر اشاره میکنند دارای ملاحظه چندین جهت است:
1- همسر دارای صفات مثبت متعددی است که امکان زندگی را فراهم میکند و در کنار صفات مثبتش، ممکن است بداخلاقی هم داشته باشد.
2- امکان صبر و تحمل برای همسر وجود داشته باشد وگرنه در صورت سختی غیرقابل تحمل و مواجه شدن با فرسایش روح و روان، صبر معقول نخواهد بود.
3- امکان تغییر و اصلاح وجود نداشته باشد و بنابر مصالحی، چاره ای جز صبر و تحمل نباشد.
4- امکان جدایی و ترک زندگی وجود نداشته باشد و یا اینکه آسیب جدایی بیش از تحمل زندگی فعلی باشد.
5- صبر و تحمل سوال شده، آسیب جانی نداشته باشد و ضرر و زیان فیزیکی و بدنی به همراه نداشته باشد.
6- صبر و تحمل موجب طغیان طرف مقابل نشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۵۱
مهدی سیف جمالی

پرسشمن با شوهرم کمی حرفم شد و بهش بر خورد. اول خندید بعد جدی شد بلند شد منو هل داد و شروع کرد به زدن جلوی بچه ها. هر چی من و بچه ها بهش میگفتیم ولی ول کن نبود. بعد که دید گردنم زخمی شده و دهنم خون میاد ول کرد. بعد که خواستم زنگ بزنم به بابام و برادرم، اومد نشست پیشم و گفت که نمیذارم زنگ بزنی، بچه بازی در نیار. گفتم باید همه چی دیگه روشن شه گفت برو زنگ بزن بیان ببرنت ولی الان نه، آرام بشو برو. بعد از اون موقع فقط میزنه به مسخره بازی برای خندوندن من که ماست مالی بشه همه چی.
حالا من باید چی کار بکنم؟

پاسخسلام. از این اتفاق بسیار متأسفم. تعامل و راه کارهای صمیمیت بخشی و به اصطلاح مراحل زوج درمانی که در مشاوره بکار میره تا زمانی میتونه تاثیر بذاره که پای اعتیاد، خیانت و برخورد فیزیکی در میون نباشه. کتک کاری و وارد کردن آسیب بدنی خط قرمز به حساب میاد. و باید به صورت جدی با این موضوع برخورد کرد. و اگه مرتبا تکرار میشه، اصلا قابل اغماض نیست.
در اینگونه موارد لازمه که برای جلب حمایت و ایجاد پشتیبان برای حل این نوع برخوردها، حتما خانواده ات رو در جریان بگذار. داشتن حامی در اینگونه مواقع ضروری است. برخورد فیزیکی از سوی هر فردی، یا بر اثر مصرف الکل یا مواد مخدر و یا میتونه نشونه یک اختلال روحی باشه که نیاز به درمان هست. از حرفهای تهدیدآمیز شوهرت نترس. کسی که تهدید میکنه، نشونه ترسش هست.
البته باید توجه کنید که غرض اصلی برای مداخله خانواده باید بر اساس مسیر اصلاح باشه نه اینکه زندگیتون رو از هم بپاشند. اگه پدرت میخاد مداخله کنه باید برای اصلاح باشه نه انتقام گیری و دعوایی تازه. لذا بنا رو بذارید برای اصلاح و ایجاد تفاهم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۳ ، ۲۲:۱۵
مهدی سیف جمالی