مردهای راز نگه ندار!
پرسش: همسر من در طول این سالها از من و مخصوصا خانواده ام انتقاداتی در مورد نحوه رفتار و رعایت احترام و امور دیگر زندگی مشترک داشته که در مورد آنها بحث و صحبت میشه و با پا درمیانی فامیل موضوع از حالت بحث و جدل و دعوا خارج شده. چون ما هر دو نفر شاغل هستیم، خانواده من کمکهای زیادی از لحاظ نگهداری بچه ها و... به ما کرده اند ولی همسرم میگه این کمکها به خانواده خواهرم هم میشه. این موضوع را من هم قبول دارم و حتی گاهی کمکها به خواهرم بیشتر از ما است. اما مشکل اینه که به محض اینکه کاستی پیش بیاد، همسرم اعتراض میکنه و حتی اعتراضش را به گوش خانواده من هم میرسونه و مدام اعصاب خودش و من خورد میشه.حالا من به نظرتون چکار کنم، اعلام کنم و اعتراض کنم که چرا راجع به مسایل شخصی صحبت کرده یا فراموش کنم و توجه نکنم؟
پاسخ: با سلام، از فرمایشات شما دو نکته رو درک میکنم. اول اینکه همسرتون نسبت به برخی رفتارهای خانواده شما معترض هست و گمان میکنه که آنها با تبعیض به شما رسیدگی میکنن و دوم اینکه مسائل خصوصی زندگی شما رو به خارج از خانه میکشاند.
به نظر میرسه که نکته اول از انتظارات و توقعات ایشون ناشی میشه و با کنار هم گذاشتن وضعیت موجود با انتظارات، زبان به شکایت و اعتراض باز میکنه. نکته دوم هم شاید حربه ای باشه برای تأمین انتظارات و اجابت شما و خانواده تان برای برآورده کردن انتظاراتش.از مجموع دو نکته بالا میشه نتیجه گرفت که محور اصلی، انتظارات ایشون است که باید به تعادل برسه و دست از توقعات زیاده خواهانه بردارد. از بهترین راه حلها این میتونه باشه که با جرأت ورزی، با ابشون به گفتگو بنشینید و در مورد انتظارات بجا و بی جای ایشون صحبت کنید و در نهایت به توافق فیما بین برسید. (گفتگوی صمیمانه، مسالمت آمیز و همدلانه) البته لازم نیست توافقات همیشه تماما به نفع یک طرف باشه بلکه منافع حداکثری هر دو طرف تامین بشه. در صورت عدم تحقق گفتگوی مسالمت آمیز، راه بعدی اینه که از دیگران کمک بگیرید. مانند مشاور زوح درمانگر، ریش سفید و عاقل فامیل و در صورت عدم تحقق دو راه پیشین و اینکه ممکنه ایشون اهل همدلی و توافق با شما نباشند، کمی کار سخت میشه. اما شما میتونید از راه سومی بهره ببرید. اسم این راه رو میذاریم «گفتگوی ساندویچی».
مردها عاشق تأیید و اعتراف به قدرت از سوی همسرشون هستن. در گفتگوی ساندویچی، حرف اصلی خودتون را با جملات تأییدی و اعتراف به قدرت، بپیچید و ساندویچ کنید. مثل این جمله: «عزیزم میدونم که تو همیشه به دنبال خوشبختی زندگیمون هستی و چیزی که به زندگیمون لطمه بزنه ناراحتت میکنه اما من دوست دارم که در این تلاش تو، آرامش و احترام به خودم و خانواده ام وجود داشته باشه و البته اگه موقعی هم مسئله ای پیش اومده، بدون دلیل و غرض ورزی از طرف تو و من بوده و هر دو مون عاشق هم هستیم.» به هر ترتیب باید مسیر گفتگو برای همیشه باز بمونه و با توزیع زمانهای گفتگو بر اساس موقعیت و موضوع مناسب، مسائل رو بین خودتون حل کنید.