ریشه طردشدگی در چی میتونه باشه؟
پرسش: میشه در مورد طرحواره طردشدگی که در روانشناسی مطرح می باشد، یه کم توضیح بدید.
پاسخ: طرحواره ها، الگوهای ذهنی هستند که رفتار، افکار و احساسات انسان رو تحت کنترل خودشون درمیارن. به این معنا که هر فردی در موقعیتهای مختلف و در قبال هر واقعه، به طریقی از خودش واکنش نشون میده که طرحواره ها براش حکم میکنن. به تعبیر دیگه فرمان انسان به دست طرحواره است.
مثلا اگه کسی در دوران کودکی، فردی رو که دوست داشته، از دست داده باشه، و یا اون فرد به کودک توجه نکرده باشه و به نوعی کودک مورد بی اهمیتی و کنار گذاشته شدن قرار بگیره، کودک پیش خودش فکر میکنه که کودک دوست داشتنی نبوده که کنار گذاشته شده. یا مثلا کودک مادر خودش براش محل امن و آرامش بوده رو بر اثر مرگ یا طلاق از دست بده، پیش خودش اینجور نقش سازی میکنه که «من به هر کسی علاقه داشته باشن من رو رها میکنه». و یا حتی میتونه واقعی هم باشه. مثلا والدینی که کودک رو رها کرده باشن و دوست نداشته باشن. اجازه نداده باشن که با بچه های دیگه وارد بازی بشه. این الگوی ذهنی میشه «طرحواره طردشدگی یا رهاشدگی».
این میشه یک الگوی ذهنی برای کودک که «به هیچ کسی دل نبند، آخر رها خواهی شد» و یا «کسی تو رو دوست نخواهد داشت و دست آخر طردت میکنه» که میشه «طرحواره طردشدگی» و امثال این نوع الگوها.
معمولا این الگوهای ذهنی در دوران کودکی و در برخی مواقع در دوران نوجوانی، در ذهن کودک جا میگیره و در بزرگسالی به طریقی فکر میکنه که طرحواره براش دیکته کرده. در رفتار و احساسات جریان داره.
تمام انسانها دارای طرحواره هستند اما برخی طرحواره ها در هر فردی میتونن طرحواره های «ناسازگار» باشن. یعنی طرحواره هایی که به خود انسان و به افراد دیگر آسیب میزنه. این نوع طرحواره ها باید درمان بشن.