داشتم روی این موضوع فکر میکردم که انگیزه بعضی از مردم برای حضور در بعضی مراسم اجتماعی و فامیلی، آیا همیشه با انگیزه های اصلی هست یا نه؟ مثلا انگیزه های مختلفی برای حضور در مراسم یادبود، بزرگداشت، سخنرانی، تشییع، حتی تولد و... میتونه وجود داشته باشه. از بین انگیزه ها، یک انگیزه برام جالب توجه بود، انگیزه ای «دوری از احساس گناه».
منظورم اینه که ممکنه بعضی از افراد برای اینکه دچار عذاب وجدان و احساس گناه نشوند، سعی میکنن که خودشون رو به فلان مراسم برسونن و اگه نرسن، در درون خودشون دچار این واگویه میشن که «اگه لایق بودی حتما میتونستی اونجا باشی و حالا که نیستی پس فرد لایقی هم نیستی». این واگویه درونی در درون انسان به احساس گناه تبدیل میشه و چون ممکنه اون مجلس تکرارپذیر نباشه، احساس گناه ایجاد شده، شاید تا آخر عمر به حیات خودش ادامه بده و فراموش نشه.
معمولا پس از تولد احساس گناه، افکار زشتی همچون «خودتحقیری» و «خودسرزنشی» به وجود میان که تیشه به ریشه عزت نفس انسان میزنن.
حالا با این اوصاف، بهترین کار این میتونه باشه که اگه قرار کاری انجام بدیم و جایی بریم، صرفا برای یک انگیزه اصیل مثل صله رحم، رضایت خدا، تقویت دوستی، کسب و ابراز محبت و امثال اینها باشه.
احساس گناه، آسایش رو از آدم میگیره.